مقايسه سيستم هاي الکترودياليز و اسمز معکوس
دو شيوه غشايي تصفيه آب , يعني اسمز معکوس و الکترودياليز ,براي حاکميت بر بازار بسيار گسترده اي که بصورت دائم , بدليل افزايش محدوديت هاي منابع آب تشديد ميشود, با همديگر رقابت دارند.
گرچه اسمز معکوس تاريخچه کهن تري داشت , ليکن از نظر زماني , الکترودياليز سريعتر از اسمز معکوس توسعه پيدا کرد , و امروزه هردو، پايه هاي تئوري پر سر و صداي خود را دارند.
در دهه 60 ميلادي اين فقط الکترودياليز بود که در صنعت استفاده مي شد و از واحدهاي (صنعتي) اسمز معکوس خبري نبود تا اينکه تکنولوژي توسعه ساختارهاي آلي وضعيت را دگرگون کرد . و از نتايج آن ساخت غشاهاي استات و پلي آميد در پي غشاءهاي پربازده فين فايبر بود و اسمز معکوس شروع به تسلط در ميان عمليات غشائي کرد. ساختار ساده واحدهاي اسمز معکوس و در دسترس بودن غشاءها حتي به شرکتهاي کوچک نيز اجازه داد تا اين واحدها را سر پا نموده و ورود خود به بازار را توسعه دهند.
براي دو دهه تجربه عملياتي، سيستم هاي اسمز معکوس نقاط قوت خود را نمايان ساخت , اما رضايتمندي ابتدايي بمرور کنار گذاشته شد و بزودي زمان آن رسيد که با يک طرز برخورد واقع بينانه با هر دو روش , شيوه اي که بهينه باشد , انتخاب گردد.
تفاوت هاي بنيادين
سه عامل مهم در بررسي هاي مربوط به انتخاب دستگاههاي تصفيه آب به روش غشايي مورد بررسي قرار ميگيرند تا با استفاده از آنها بتوان انتخاب مناسب را انجام داد. اين عوامل عبارتند از
· الف ) پيش تصفيه آب
· ب ) دوره تعويض غشاءها
· ج ) مصرف انرژي (برق)